| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollName->
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 43
بازدید کل : 6404
تعداد مطالب : 70
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1
Template By: LoxBlog.Com
» فال حافظ
» قالب های نازترین
پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی
نماز مائده ی آسمانی
صهیون ستیزی
خبرگزاری رئال مادرید
خیمه
طلوع ستاره
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
ساقی عطشان
و آدرس
saghiatshan.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
امروز روز نهم ماه ربیع الاول است، روزی که با عنوان روز به امامت رسیدن آقا امام زمان (عج) جشن گرفته می شود.
می خواهیم بررسی کنیم که دقیقا تاریخ به امامت رسیدن ایشان چه زمانی بوده است ؟ و بزرگ داشت روز نهم ربیع چگونه است ؟
به کتب روایی که مراجعه می کنیم می بینیم که آغاز امامت امام زمان (عج) مقارن است با شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ،یعنی به محض شهادت امام حسن عسکری امام بعد به امامت می رسند و شهادت ایشان نقطه آغاز امامت حضرت مهدی عج می باشد.(أصول الكافی / ترجمه كمرهاى، ج2، 871)
و عده ای هم معتقدند که روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام روز نهم ربیع الاول است که این قول مشهور نیست . و در این منابع هم همان روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام را روز آغاز امامت امام زمان عج می دانند. ( الغیبة( للنعمانی) / ترجمه فهرى، متن، ص: 197)
قبل از پاسخ باید به این نکته بسیار مهم اشاره کنیم که تعیین امامت امامان دوازده گانه از طرف خداوند متعال بوده است . چرا که مسأله امامت یک مسأله الهی است و جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله) باید از طریق وحی به پیامبر(صلی الله علیه و آله) تعیین گردد، امام یک رهبر عادی نیست که فقط به اداره کشور و حفظ مرزهای آن بپردازد، بلکه وی علاوه بر این وظیفه، وظایف خطیر دیگری مانند تفسیر قرآن، بیان احکام، پاسخگویی به سوالات اعتقادی مردم، و جلوگیری از هر نوع انحراف در عقیده و تحریف در شریعت دارد. و انجام این وظایف خطیر در گرو داشتن علمی گسترده و خطا ناپذیر است. و افراد عادی چنانچه متصدی این گونه امور گردند، از خطا و اشتباه مصون نخواهند بود.
در هنگام وفات پیغمبر از وى پرسیدم اگر شما از دنیا رفتى به كه رجوع كنیم؟ پیغمبر اشاره كردند به طرف على بن ابى طالب و فرمودند: وى با حق است و حق هم با او میباشد، بعد از او هم یازده نفر امام خواهند آمد كه اطاعت آنان واجب است، همان گونه كه اطاعت از من واجب می باشد
با توجه به این مطلب شناخت امام(علیه السلام) از دو راه امکان پذیر است:
الف: پیامبر(صلی الله علیه و آله) به فرمان خدا بر امامت امام معین تصریح کند.
که پیامبر اکرم در مواضع مختلف به امامت امامان دوازده گانه اشاره کرده اند و منابع شیعه و سنی به تفصیل نقل کردند .
به عنوان مثال : عبایة بن ربعى از ابن عباس روایت كرده كه وى گفت: در هنگام وفات پیغمبر از وى پرسیدم اگر شما از دنیا رفتى به كه رجوع كنیم؟ پیغمبر اشاره كردند به طرف على بن ابى طالب و فرمودند: وى با حق است و حق هم با او میباشد، بعد از او هم یازده نفر امام خواهند آمد كه اطاعت آنان واجب است، همان گونه كه اطاعت از من واجب می باشد. (زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام / ترجمه إعلام الورى، ص: 502)
حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: جانشینان و اوصیاء من كه پس از من در میان مردم حجتهاى پروردگار هستند دوازده نفر می باشند، اول آنها برادرم هست و آخرین آنان هم پسرم خواهد بود، عرض كردند: یا رسول اللَّه برادرت كیست؟ فرمود: على بن ابى طالب، عرض كردند: فرزندت كدام است؟ فرمود فرزندم مهدى است كه خداوند به وسیله او دنیا را پر از عدل و داد می كند پس از این كه از ظلم و ستم پر شده باشد. (زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام / ترجمه إعلام الورى، متن،511)
ب: امام پیشین بر امامت امام بعدی تصریح کند.
امامت پیشوایان دوازده گانه شیعه از هر دو راه ثابت شده است. هم پیامبر(صلی الله علیه و آله) طبق روایات بر امامت آنان تصریح کرده است، و هم هر یک از ائمه(علیهم السلام)، امام بعد از خویش را معرفی نموده است. (صحیح البخاری، ج 9، ص 81، باب الاستخلاف/ صحیح مسلم، ج 6، ص 3 کتاب الأماره/ مسند احمد، ج 5، ص 86 و 108/ مستدرک الحاکم، ج 3، ص 18/بحارالانوار، ج36، ص 266.)
شایسته است که در این روز برای سلامتی امام زمان علیه السلام و تعجیل در فرج ایشان دعا کنیم ،و با امام خود تجدید بیعتی داشته باشیم در اعتلای اسلام و عمل به وظایف مسلمانیمان
با توجه به ادله ای که بیان کردیم به این نتیجه می رسیم که امامت امام زمان چون سایر امامان علیهم السلام یک امر انتصابی از طرف خداوند متعال بوده است و مثل سایر امامان به امامت رسیدن ایشان هم مقارن با شهادت امام پیش از خود بوده است. به عبارت دیگر امامت ودیعه ای الهی است در دست یک امام که هنگام عروج به جوار باری تعالی آن را به امام بعد از خود می سپارد بدون هیچ فاصله و انقطاع زمانی حتی یک لحظه.
این به آن خاطر است که رعایت شأن همه ائمه هدی علیهم السلام بر همگان واجب است روز شهادت امام حسن عسکری روز عزای همه شیعیان جهان است ،و همگان در این روز که روز عزای اهل بیت علیهم السلام است باید عزادار باشند .
و روز پس از آن را به عنوان روز یادآوری و بزرگداشتی برای مقام امام حیّ و حاضر خود جشن می گیریم تا گونه ای خاکساری و سپاس باشد به درگاه خداوند متعال به پاس نعمت بزرگ امامت ،واسطه فیض رحمت و روح جهان هستی ،
و شایسته است که در این روز برای سلامتی امام زمان علیه السلام و تعجیل در فرج ایشان دعا کنیم ،و با امام خود تجدید بیعتی داشته باشیم در اعتلای اسلام و عمل به وظایف مسلمانیمان .
و دست شستن از یک سری اعمال ناشایست و نه در خور پیروان امامان رحمت و هدایت ، که تخم تفرقه می افشاند،و باعث کدورت می شود .
فاطمه محمدی بیده
بخش اعتقادات تبیان
منبع :www.tebyan.net
حاج شيخ مرتضي آشتياني رضوان الله تعالي عليه فرمود:
كه حجة الاسلام حاج ميرزا حسين خليلي طهراني اعلي الله مقاله فرمود:
خبر داد ما را شيخ جليل و رفيق نبيل كه با همديگر سر درس صاحب جواهر رضوان الله تعالي عليه حاضر مي شديم .
يكي از تجار كه رئيس خانواده الكبّه بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤ دبي داشت ، والده اش علوّيه محترمه همين يك پسر را داشتند كه اين هم مريض مي شود، بقدري مرضش سخت مي شود كه به حال مرگ و احتضار مي افتد. چشم و پاي او را مي بندند.
پدرش از اندرون خانه به بيرون مي رود، و به سر و سينه مي زند مادر علويه اش به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس (ع ) مشرف مي شود و از كليددار آن آستان خواهش و تمنا مي كند كه اجازه دهد شب را تا صبح توي حرم بماند.
كليددار اول قبول نمي كند، ولي وقتي خودش را معرفي مي كند و مي گويد:
پسرم محتضر است و چاره اي جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج ندارم كليددار قبول مي كند و به مستخدمين دستور مي دهد كه علويه را درحرم شب بيتوته كند.
شيخ جليل فرمود:
بنده همان شب به كربلا مشرف شدم و اصلاً خبر از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم ، همان شب كه بخواب رفتم ، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سيدالشهداء (ع) مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبيب بن مظاهر(ع ) وارد شدم ، ديدم بالاي سر حرم ، زمين تا آسمان مملو از ملائكه هاست و در مسجد بالا سر حضرت پيغمبر (ص ) و حضرت اميرالمؤ منين علي (ع) روي تخت نشسته اند.
در همان موقع ملكي خدمت حضرت آمده فرمود:
پاورقي
1- الوقايع و الحوادث ، 3/42
منبع :www.ashoora.ir
یکی از برکات عصر ظهور که تأثیر بسزایی در کشاورزی می گذارد، افزایش بارندگی هاست.
پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با اشاره به این مطلب می فرمایند:
«در آخرالزمان در میان امّتم، مهدی، آن نجات بخش ملّت ها قیام می کند. خداوند، تمام قلمرو حکومت جهانی او را به وسیله باران سیراب می کند و زمین، گیاه و روییدنی های خویش را می رویاند. آن گرامی، اموال عمومی را به شیوه ای عادلانه به مردم می بخشد و به دامداری و دامپروری و رونق اقتصادی اهمیّت می دهد و امّت را تکریم کرده و بزرگی می بخشد.»
هم چنین در پرتو روایات در می یابیم که پس از ظهور حضرت مهدی(عج)، تمامی صحراها، دشت ها و زمین های خشک و سوزان، در اندک مدتی به مزرعه های سرسبز تبدیل شده و به دلیل باران های پیاپی و مفید و حفر نهرهای پُر آب، جای جای زمین طراوت و نشاط بهاری به خود می گیرد.
منبع: خانه خوبان، ص ۲۴.
منبع :khabarfarsi.com
انتظار، اعتراض دائمی برضد بیعدالتیها است؛ نجات از سكون و ركود است، در صحنهبودن است. انتظار، نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظایفی كه برای او شمرده شده است عمل كند، به الگوی مطلوب انسان دیندار دست مییابد.
انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدای به او، بیعت با او و سرسپاری به فرمان او است؛ سنگربانی عقیده، مرزبانی اندیشه و مبارزه در راه پاسداری از حریم دین و ولایت است. انتظار فرج، كار است، حركت است، تلاشی هدفمند است و با بیهدفی، سكون و تنآسایی سازگاری ندارد. مگر میشود در انتظار سرسبزی روزگاران بود و در فصل برگریزان، از پا نشست؟
منتظر، تلاشگری نستوه است كه برابر هر انحرافی میایستد و با الهام از شیوه و آیین امام و مقتدای مورد انتظار خویش، در راه اصلاح خود و جامعهاش به جهاد و مقاومت میپردازد. از آن زمان كه فرشتگان الهی به امر خدا، برابر حضرت آدم علیه السلام سر به سجده فرود آوردند، بحث از انتظار موعودی از سلاله آخرین پیامبر الهی به میان آمد. دیگر این، وظیفه تمام فرستادگان آسمانی شد كه منتظر باشند و دیگران را هم به انتظار دعوت كنند. آن زمان كه لوط، برابر فاسدان قوم خود قرار گرفت و گفت: «كاش برای مقابله با شما قدرتی داشتم یا به تكیهگاهی استوار پناه میجستم»(1) اندیشه انتظار قائم، در روح و جانش جاری بود. امام صادق علیه السلام فرمود:
حضرت لوط علیه السلام این سخن را نگفت، مگر برای تمنای دسترسی به قدرت قائم ما. و آن تكیهگاه استوار، چیزی نبود، جز استواری و توانایی یاران او ... (2).
انتظار، در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه، به نوعی، اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است و همین انتظار موجب میشود ارتباط شیعیان با امامشان ـ اگرچه به صورت ارتباط قلبی و معنوی ـ حفظ شود.
اما بهراستی منتظر واقعی كیست؟...
منتظر واقعی، كسی است كه به امامش معرفت داشته باشد؛ یعنی اعتقاد به ولایت و معرفت به شخصیت او. اعتقاد به ولایت، تعهد و پیمانی است كه جز با اطاعت كامل نمیشود. كسی منتظر واقعی است كه علاوه بر خودسازی به دیگرسازی نیز بپردازد، تا از این طریق، زمینههای ظهور آن حضرت را فراهم سازد.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش از اینكه ستاره پرفروغ امامت امامان علیهم السلام طلوع كند، برترین جهاد امتش را انتظار فرج دانسته است؛ زیرا انتظار فرج، انتظار جهاد و انقلابی عظیم بر ضد تمام ظلمها و جنایتها و اجرای عدالت به تمام معنا در سراسر جهان است. حضرت علی علیه السلام در حدیثی فرموده است:
كسی كه در انتظار اقامه نماز به سر برد، در طی زمان انتظارش، در حال نماز به شمار میرود.(3)
پس كسی كه در انتظار اقامه دین حق و برپایی دستورهای الهی در سراسر جهان است، چه پایگاه و منزلتی دارد؟ در زندگی ظاهری دنیا، هر امام، در عصر خود به حمایت و یاری پیروان و شیعیان خود نیاز دارد. امام، اگر علی علیه السلام هم باشد، اگر حمایتگری نیابد و شاهد خیانت دوستان باشد، مجبور به خانه نشینی است، تا چه رسد به امامی كه در غیبت بهسر میبرد و انقلاب بسیار عظیمی در پیش دارد كه فقط با حمایت پیروان و شیعیانش تحقق خواهد پذیرفت.
اگر منتظر بازگشت یوسف زهراییم، آیا آماده استقبالیم؟...
عاشق و دلباخته گل نرگس، منتظر نشانه و علامت نیست؛ بلكه منتظر خود حضرت است و میداند این آمادگی، جز با اطاعت از فرامین آن امام بزرگوار، بهدست نمیآید.
حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود:
پس هر یك از شما باید به آنچه به وسیله آن به دوستی ما نزدیك میشود عمل كند و آنچه از جانب او، ما را به خشم و ناراحتی نزدیك نماید دوری كند؛ زیرا فرج ما آنی و ناگهانی فرا میرسد.
این حدیث، وظیفه ما را به خوبی مشخص میكند و ما را متوجه این امر میكند كه در هر حال باید آماده ظهور حضرت باشیم. امام صادق علیه السلام فرموده است:
برای ظهور و قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خود را مهیا سازید؛ گرچه این آمادگی در حد فراهم كردن یك تیر باشد.(4)
حضرت، برای برپایی عدالت، قیام مسلحانه میكند. در حقیقت، این حدیث میخواهد بگوید كسی كه طالب ظهور آن حضرت است، باید در جهت زمینهسازی نهایت جهاد و كوشش را بنماید.
امام هادی علیه السلام فرمود:
قائم آل محمد، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است كه واجب است در زمان غیبتش منتظر او باشند و زمان ظهورش، مطیع باشند.
بنابراین امام معصوم در این حدیث، انتظار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را واجب دانسته است.
با توجه به جایگاه بلندی كه انتظار در مكتب شیعه دارد و تأكیدها و سفارشهای فراوان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام بر موضوع انتظار فرج، شیعیان باید به این موضوع اهتمام بیشتر و توجهی درخور داشته باشند. باید مراقب بود اعتیاد به غیبت امام، گریبانگیر ما نشود.
هماكنون هزار و اندی سال از غیبت آن امام معصوم میگذرد و هنوز اذن ظهور از ناحیه ذات اقدس اله صادر نشده است.
چرا تأخیر؟...
یقیناً تأخیر از ما است؛ زیرا طبق فرمایش مولایمان، این ما هستیم كه یكدل نشدهایم و در راه او بهطور شایسته، قدم بر نداشتهایم:
اگر شیعیان ما كه خداوند آنان را در بندگیاش یاری كند، در عهد و وفای به ولایت ما یكدل و یكصدا بودند، میمنت دیدار و ظهور ما اینقدر به تأخیر نمیافتاد.(5)
عدم وفای به عهد پیروانش، موجب محرومیت جهان بشریت از این فیض بزرگ خدایی شد. آیا جز این است كه زندان غیبت، دستان یداللهی او را بسته است و از تزلزل و تحیر بشریت در غم و اندوه به سر میبرد و با دلی غمگین، همگان را به دعا برای تعجیل در فرج خویش فرا میخواند.
همیشه دردهایمان را برای حضرت سوغات نبریم؛ بلكه به وظایفمان مقابل حضرت كه یكی از آنها دعای بسیار برای تعجیل در ظهور او است اهمیت دهیم. به راستی آیا برای ما عذری در كوتاهی از این دعای مهم باقی میماند؟ چرا كه بهترین و مؤثرترین عملی كه بتوان با آن پدر مهربان ارتباط برقرار كرد و بسیار در تعجیل ظهورش مؤثر میباشد، دعا است.
مولای ما! شب سیاه غیبت تو بس طولانی شده است. بسیاری در این سیاهی شب به سوی دنیا میگریزند؛ اما سپیده دم كه آنها دورش میپندارند، به زودی آشكار خواهد شد.
همیشه دردهایمان را برای حضرت سوغات نبریم.
پی نوشتها:
(1) سوره هود، آیه 80.
(2) بحار الانوار، ج12، ص 158.
(3) بحارالانوار، ج7، ص255.
(4) همان، ج52، ص366.
(5) همان، ج53، ص177.
منبع:www.ashoora.ir
مصائب آن حضرت بسيار است، آن بزرگوار در سوگ همه امامان معصوم (ع) و در سوگ پيامبر (ص) و فاطمه (س) و در همه رنج هايي که در راه اسلام متوجه مردان خدا مي شود و آنها شهيد يا مجروح مي کردند، مصيبت زده و متأثر مي گردد. در اينجا به ذکر مصيبت آن بزرگوار در رابطه با امام حسين (ع) اکتفا مي کنيم.
خاطراه کربلا بسيار جانسوز و غمبار است. هيچکس عمق آن فاجعه را مانند امام زمان (ع) درک و لمس نمي کند. آن حضرت به ياد مصائب جانگداز امام حسين (ع) بياناتي دارد که در اينجا به چند فراز از آن که از زيارت ناحيه مقدسه گرفته شده مي پردازيم، در فرازي مي فرمايد:
«لَئِن اَخَّّرتَنِي اَلدُّهُورُ وَ عاقَني عَن نَصرِکَ المَقدُور لَاَبکِينَّکَ صَباحَاً وَ مَساءَ ... فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً»
اگر زمانه مرا تأخير انداخت و مقدرات مرا از ياري تو جلوگيري کرد، صبح و شب به ياد مصائب تو گريه مي کنم و از بام تا شام سرشک از ديده مي بارم و ندبه مي نمايم و به جاي اشک خون مي گريم.
«اَمَرَ اللَّعينُ جُنُودَه فَمَنَعُوکَ الماءَ وُرودَهُ وَ ناجَزُوکَ القِتالَ وَ عاجَلُوکَ النِزالَ وَ رَشَفُوکَ بِالسَّهامِ وَ النِّبالِ فَاحدَقُوا بِکَ مِن کُلِّ جَهاتٍ وَ اَثخَنُوکَ بِالجَراحِ»
اي جد بزرگوار، فراموش نمي کنم آن هنگام که عمر سعد ملعون به لشکرش فرمان داد که از ورود آب به خيام جلوگيري نمايند و با تو بجنگند و به تو حمله کنند و بدن نازنينت را آماج تيرها و نيزه ها قرار دهند و از هر سو تو را محاصره کردند و هر کدام با اسحله اي پيکرت را مجروح ساختند و داغ زخم را بر بدنت نهادند.
«وَ اَسرَعَ فَرَسُکَ شارِادً اِلي خِيامِکُ قاصِدَاً مُحَمحمِاً باکِياً وَ هِيَ تَقُولُ لظََّليمَهُ مِن اُمَّهٌ قَتَلَت إبنُ بِنتِ نَبِيَّهَا»
اي جد بزرگوار فراموش نکنم آن هنگام را که اسب بي صاحبت، رميده به سوي خيمه هاي تو آمد، همهمه مي کرد و سرشک اشک از چشمانش سرازير بود و (با زبان بي زباني) مي گفت: واي از ظلم و ستم امتي که پسر دختر پيامبرشان را کشتند.
«فَلَمّا رَأينَ النِّّساءَ جَوادَکَ مَخزِياً وَ نَظَرنَ سرَجَکَ عَلَيهِ مَلوِيّاً بَرزَنَ مِن الخُدُورِ ناشِراتُ الشُّعُورِ لاطمِاتُ الخُدُودِ سافِراتُ الوُجُوهِ بِالعُوَيلِ داعِياتُ وَ بَعدَ العِزَّّ مُذَّلَّلاتُ وَ إلي مِصرَعِکَ مُبادِراتٍ وَ الشِّمرُ جالِسٍ عَلي صَدرِکَ مُولِعٍ سَيفَهُ عَلَي نَحرِکَ ...»
اي جد بزرگوار، چگونه ياد بياروم آن منظره دلخراش را که بانوان حرمت، اسب تو را خوار و شرمنده ديدند که زينش واژگون شده است. از خيمه ها بيرون آندند در حالي که موهاي خود را پريشان نموده و سيلي بر چهره خود مي زدند و صورت هايشان آشکار شده بود و فرياد و فغانشان بلند بود چرا که عزت خود را از دست داده بودند. با آن حال به سوي قتلگاه شتافتند و ديدند شمر بر سينه ات نشسته، شمشير خود را بر گلويت گذارده و مي خواهد سرت را از بدنت جدا سازد.
«فَهَوَيتَ اِلَي الاَرضِ جَرِيحاً تَطَؤُکَ الخُيُولُ بِحَوافِرِها وَ تَعلُوکَ الطُّغاهُ بِبَواتِرِها قَد رَشَحَ لِلمَوتِ جَبِينکَ وَ اختَلَفَ بِالاِنقِباضِ وَ الاِنبِساطِ شِمالُکَ وَ يَمِينُکَ ...»
اي جد بزرگوار چگونه ياد بياورم آن هنگام که پيکر پر از زخمت بر زمين قرار گرفت. گروهي سرکش بر اسب هاي خود سوار شدند و پيکرت را لگدکوب اسب ها قرار دادند در حالي که لحظات آخر عمر را مي پيمودي و راه به جانان نزديک مي نمودي.
«وَ سُبِيَ اَهلُکَ کَالعَبِيدِ وَ صُفِدُوا بِالحَديِدِ فُوقَ اَقتابِ المَطّيات تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ يُساقُونَ فِي البَرارِي وَ الفَلَوات اَيدِيَهُم مَغلُولَهٌ اِلَي العِناقِ يُطافُ بِهِم فِي الاَسواقِ فَوَيلٍ لِلعُصاه الفُسّاقِ ...»
اي جد بزرگوار فراموش نمي کنم آن هنگام را که پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسير کردند و زنجير آهنين به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندرو بي سرپوش و فاقد محمل (با کمال بي احترامي) سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرماي سوزان سوخت، آنها در بيابان ها و راه ها حرکت داده شدند، دست هايشان را به گردن هايشان بستند و در کوچه ها و ميدان ها عبور دادند واي بر آن مردم گنهکار و بي شرم.
«فَقامَ ناعِيکَ اِلَيهِ بِالدَّمعِ الهَطُول قائِلاً يا رَسُولَ الله قُتِلَ سِبطُکَ وَ فَتاکَ وَ استُبِيحَ اَهَلَکَ وَ حمامُکَ وَ سُبِيَت بَعدَکَ ذَراريِکَ وَ َوَقَعَ المَحذُورُ بِعِترَتِکَ وَ ذَوِيکَ فَانزَعَجَ الرَّسُوُل وَ بَکي قَلبُهُ المَهول ...»
خبر شهادت تو را در کنار قبر جدت رسول خدا (ص) (بشير) به او داد در حالي که گريان بود. عرض کرد اي رسول خدا سبط تو کشته شد و من خبر شهادت فرزندت را آورده ام. زاده جوانمردت کشته گرديد اي رسول خدا فرزندان و نزديکان خاندانت با سختي و محنت دست به گريبان و اسير دشمنان گرديدند. رسول خدا (ص) از اين خبر منقلب و گريان شد و قلب داغدارش پردرد گرديد ...» (الحوادث و الوقایع ، ج3، ص 304-301)
منبع : www.ashoora.ir
راجع به اينکه امام زمان (ارواحنا له الفداء) به هنگام ظهور چه مطالبي را مي گويند و با چه سخناني آغاز خواهند نمود، رواياتي است، از جمله ي آنها روايتي است که محدّث بزرگوار مرحوم شيخ علي يزدي حائري متوفاي سال 1333 هـ.ق نقل کرده است. او مي گويد: زماني که قائم آل محمد عليهم السلام ظهور کند، ما بين رکن و مقام مي ايستد و پنج ندا مي دهد:
1. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم.
2. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم.
3. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ عَطشاناً.
4. الا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين طَرَحُوهُ عُرياناً.
5. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين سَحَقُوهُ عُدواناً. (الزام الناصب ، ج 2 ، ص 282)
آگاه باشيد اي جهانيان که منم امام قائم، آگاه باشيد اي اهل عالم که منم شمشير انتقام گيرنده، بيدار باشيد اي اهل جهان که جدّ من حسين را تشنه کام کشتند، بيدار باشيد اي اهل عالم که جد من حسين را روي خاک افکندند، آگاه باشيد اي جهانيان که حق جد من حسين را از روي کينه توزي پايمال کردند.
طبق اين نقل، سه نداي اخير، مخصوص و ويژه ي جد بزرگوارش امام حسين (ع) است و مصائب جگرخراش آن سيد ابرار را بازگو مي کند و اذيت و آزارهاي جانکاهي که بر آن حضرت در صحنه ي خونين کربلا رفت، را يادآوري مي فرمايد.
نخست از قتل جدّ خود سخن مي گويد که خود اعظم المصائب و بزرگترين فاجعه، در جهان اسلام به شمار مي آيد. و در کنار همين مطلب و همراه آن مصيبت تأثرانگيز و رقّت بار، عطش امام حسين (ع) را ياد مي کنند، مصيبتي که هيچکس آن را توجيه نمي کند و حتّي درباره دشمن خود نپسنديده و روا نمي دارد و به حقيقت، لکه ننگين و عاري بر دامن بني اميه و آل زياد- عليهم اللعنه- و سپاه ديو و دد صفت کوفه و شام گرديد که براي ابد قابل رفع و زوال و شستشو نخواهد بود. آنگاه مصيبت رقت انگيز ديگري را از جدّ خود حسين (ع) ذکر مي کنند و آن روي خاک افکندن بدن مبارک آن حجت بالغه ي الهي است که در هيچ منطق و مکتبي روا نبوده و نيست. و همراه تذکر اين مصيبت، نکته ي ديگري را ذکر مي کنند که دلها را مي شکافد و اشک غم و اندوه را بر گونه، روان مي سازد و آن مصيبت عريان کردن بدن نازنين آن امام معصوم و آن انسان آزاده ي خداجو و با عظمت است که خود پناه مستضعفان و محرومان و نقطه ي بارز اميد اهل ايمان بلکه مطلق انسان ها بود.
راستي چه کسي مي تواند تحمل اين فاجعه ي بزرگ را بکند که بدن مقدس ولي اعظم پروردگار را برهنه روي خاک بيندازند؟
در آخر، از بزرگترين فاجعه اي که در کربلا صورت گرفت و به دست آن وحشي صفتان دور از انسانيت بر بدن مبارک حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) واقع شد، سخن مي گويند و آن موضوع کوبيده شدن نازنين پيکر تقوا و طهارت، بدن مقدس حسين (ع) است. موضوعي که هيچ کسي که کمترين مراتب انسانيت را دارا باشد آن را نمي پذيرد و صحّه بر آن نمي گذارد و با هيچ منطقي قابل توجيه نيست. موضوعي که هر چند انسان به کشتن دشمن سرسخت خود رضا دهد، بدان رضا نخواهد داد. مصيبتي که انسان متعارف و خالي از کينه و پستي، تاب شنيدن آن را ندارد و به حقيقت، انسان از وقوع آن در کربلا آن هم نسبت به بدن پسر ريحانه ي پيامبر اکرم (ص)، شرمسار و سربزير گرديد.
منبع :www.ashoora.ir